مناظره دوم امام صادق(علیه السلام) با «ابن ابی العوجاء»
در کتاب شریف کافی نقل شده «ابن ابی الاعوجاء» که از سران کفر و مادیگرا محسوب میشد، چند بار با حضرت امام صادق(علیه السلام) مناظراتی داشته است؛ در مناظره اول که در پست قبلی بیان شد، وی شکست سختی خورد و از خدمت حضرت خارج شد و چند روز بعد مجددا برگشت و درخواست مناظره دیگری با حضرت را داشت. روای میگوید: «ابن ابى العوجاء» برای بار دوم آمد و در مجلس امام صادق (علیه السلام) خاموش نشست و دم نمیزد، امام فرمود: «گویا آمدهاى مطالب دیروز را پی بگیری؟ گفت: بله اى پسر پیغمبر! امام فرمود: تعجب میکنم از اینکه تو خدا را منکرى، ولی گواهی میدهی من پسر رسول خدا هستم! گفت: بر اساس عادت چنین گفتم؟ امام فرمود: پس چرا سخن نمیگویى؟ گفت: از جلال و هیبت شما زبانم بند آمده است، من دانشمندان زیادی را دیده و با متکلمین زیادی مباحثه کردهام، ولى هیچ کدام هیبتی مانند شما نداشتهاند؛ حضرت فرمود: راست میگویی، ولى من در پرسش را به رویت باز میکنم.
حضرت فرمود: تو مصنوعى یا غیر مصنوع؟(ساخته شدهاى یا نساخته و خود به خود به وجود آمدهای) ابن ابى العوجاء گفت: ساخته نشدهام، حضرت فرمود: اگر ساخته شده بودى، چگونه بودى؟ او مدتى دراز سر به گریبان برد و پاسخ نمیداد و با چوبى که مقابلش بود بازی میکرد و میگفت: دراز، پهن، گود، کوتاه، متحرک، ساکن که همه اینها صفت مخلوق است؛ امام فرمود: اگر براى مصنوع صفتى جز این موارد نمیدانى، باید خودت را نیز مصنوع بدانى؛ زیرا این خصوصیات را در خود میابى. او گفت: از من چیزى پرسیدى که هیچ کس پیش از تو، نپرسیده و کسى بعد از تو هم نخواهد پرسید، امام فرمود: بر فرض بدانى درگذشته از تو نپرسیدهاند، از کجا میدانى در آینده نمیپرسند؟ علاوه بر اینکه با این سخن گفتار خود را نقض کردى؛ زیرا تو معتقدى که همه چیز از روز اول مساوى و برابر است، پس چگونه چیزى را مقدم و چیزى را مؤخر کردی؟ (یعنى تو که منکر صانع هستى، نسبت وجود و عدم را به اشیاء و حوادث، برابر میدانى و تقدم و تأخرى قائل نیستى پس چگونه در کلامت گذشته و آینده آوردى).
اى عبد الکریم! بگو بدانم اگر تو کیسه جواهرى داشته باشى و کسى بگوید: در این کیسه اشرفى وجود دارد؟ تو بگویى نیست، او بگوید اشرفى را براى من تعریف کن و تو اوصاف آن را ندانى، آیا میتوانى ندانسته بگوئى اشرفى در کیسه نیست؟ گفت: نه؛ امام فرمود: جهان هستى که درازا و پهنایش از کیسه جواهر بزرگتر است. شاید در این جهان مصنوعى باشد؟ زیرا که تو صفت مصنوع را از غیر مصنوع تشخیص نمیدهى، عبد الکریم درماند، و بعضى از رفقایش اسلام آوردند.
روز بعد آمد و گفت میخواهم که من پرسش کنم، امام فرمود: هر چه میخواهى بپرس، عرض کرد: دلیل بر حدوث اجسام چیست؟ فرمود: من هیچ چیز کوچک و بزرگ را نمیبینم، مگر اینکه چون چیزى به آن ضمیمه شود بزرگتر گردد، یا اگر از آن کم شود، کوچک گردد. اگر اشیاء قدیم بودند، هرگز نابود و متغیر نمیشدند؛ زیرا آنچه نابود و متغیر شود جایز است پیدا شود یا از میان برود، پس با بود شدنش بعد از نابودى داخل در حدوث شود و با نبودنش در ازل داخل در عدم گردد و صفت ازل و عدم و حدوث و قدم در یک چیز جمع نشود. عبد الکریم گفت: بر فرض در صورت جریان حالت کوچکى و بزرگى و زمان سابق و لاحق مطلب چنان باشد که فرمودید و بر حدوث اجسام استدلال نمودید ولى اگر چیزها همگى با وصف کوچکى خود باقى میماندند، از چه راه بر حدوث آنها استدلال میکردید؟ امام فرمود: بحث ما روى همین جهان موجود است، اما در آن فرض هم میتوان گفت: اگر همه چیز مثلا کوچک میبود چون در عالم فرض، صحیح است که به هر چیز کوچکى چیزى مانندش را ضمیمه کنیم تا بزرگتر گردد، صحت این فرض برای حدوثش کافیست. سپس امام فرمود: اى عبد الکریم دیگر سخنى ندارى، عبد الکریم سکوت کرد و چیزی نگفت.
سال آینده امام (علیه السلام) باز در مکه با او برخورد کرد، یکى از شیعیان به حضرت عرض کرد: «ابن ابى العوجاء» مسلمان شده؟ جضرت فرمود: او نسبت به اسلام کور دل است، مسلمان نشود، چون ابن ابى العوجاء چشمش به امام افتاد: گفت: اى آقا و مولاى من! امام فرمود: براى چه اینجا آمدى؟ گفت: براى عادت تن و سنت میهن و براى اینکه دیوانگى و سرتراشى و سنگ پرانى مردم را ببینم؛ امام فرمود: تو هنوز بر سرکشى و گمراهی خود اصرار داری؟ عبد الکریم خواست سخنى بگوید، امام (ع) فرمود: در حج مجادله روا نیست و عبایش را تکان داد و فرمود: اگر حقیقت چنان باشد که تو گوئى- در صورتیکه چنان نیست- ما و تو رستگاریم و اگر حقیقت چنان باشد که ما گوییم- و چنان هم هست- ما رستگاریم و تو هلاک، «عبد الکریم» رو به اطرافیان خود کرد و گفت در دلم دردى احساس میکنم مرا برگردانید، چون او را برگرداندند جان سپرد.(۱)
نکته مهم: حاصل استدلال امام صادق (علیه السلام) را منطقیین و متکلمین به صورت یک برهان در آورده و گفتهاند: «العالم متغیر و کل متغیر حادث. فالعالم حادث» یعنی: عالم متغییر و دگرگون میشود، و هر چیزی که تغییر پیدا کند، قطعا حادث بوده و به وجود آمده است. در نتیجه: دنیای مادی و عالم پیرامون ما قطعا حادث است، و چون حادث است نیازمند یک محدث و به وجود آورندهای خارج از خود مجموعه دارد و آن به وجود آورنده خداوند متعال است.(۲) لذا این بحث، برهان بسیار روشنی برای اثبات خداوند متعال از زبان حضرت است.
(۱). الکافی ج : ۱ ص : ۷۴.
(۲). الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص: ۱۰۰.
برگرفته از رهروان ولایت