مناظره

دفاع از حقانیت اسلام ناب محمدی

دفاع از حقانیت اسلام ناب محمدی

احتجاجی در بیان گسترش اصول عقاید حقه شیعه بر سایر ادیان و فرق نوظهور

پیوندها

نقد علمی بر فیلم موهن رستاخیز

پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۱ ب.ظ

نقد علمی بر فیلم موهن رستاخیز

چندی است که موج اعتراض شدید و به‌ جایی در مورد اکران فیلم رستاخیز بلند شده است. این اعتراضات اگرچه وارد بوده و عرق دینی و تعصب مذهبی اقشار مختلف مردم در واکنش به آن درخور ستایش است، اما نکته اصلی غفلت از اشکالات اساسی این فیلم توهین‌آمیز است.


موج اعتراضات به این فیلم از سوی علما، روحانیون، مداحان و سایرین تنها نشان دادن چهره حرم امام حسین علیه السلام را نشانه گرفته، در حالی که مشکلات اصلی فیلم که در ادامه به آن یک به یک اشاره خواهد شد، قریب به 20 مورد است که یکی از کمترین آن‌ها نشان دادن چهره است! زیرا این فیلم به نوعی باورهای مذهبی شیعه را نشانه گرفته و به نظر می‌آید در پی خرافه قلمداد کردن آن‌ها است!

اما اشکالات موجود در "رستاخیز" که نباید از آن غفلت کرد، عبارتند از:

1- در مقدمه فیلم آمده است: معاویه بر خلاف روش پیامبر و خلفا برای خود جانشین تعیین کرد! پیامبر اسلام در غدیرخم علی علیه السلام را به جانشینی برگزید و حتی خلیفه اول نیز خودش، خلیفه دوم عمر را انتخاب و معرفی کرد.

این قدر منابع زیاد ای از منابع اهل سنت نه شیعه در مورد وصایت و جانشینی بلافصل حضرت مولی الموحدین اسد الله الغالب امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه توسط پیامبر صلی الله علیه وآله در مکان های مختلف و زمان های مختلف داریم که حد ندارد و به عنوان نمونه ما به بعضی از آدرس های مقالات در مورد جانشینی حضرت علی بن ابی طالب صلوات الله علیه اشاره میکنیم:

غدیر خم در روایات اهل سنت از تمامی وجه ها

اسناد تصویری درباره غدیر خم (ویژه نامه)

غدیر خم در مُسند أحمد بن حنبل+سند

شبهات آیه ولایت

شبهات آیه ولایت 1 + سند

شبهات آیه ولایت 2 + سند

شبهات آیه ولایت 3 + سند

شبهات آیه ولایت 4 + سند

شبهات آیه ولایت 5 + سند


اصحاب و خلافت حضرت علی علیه السلام

اصحاب سهامدار خلافت+سند

لیله المبیت

مقایسه لیله المبیت و غار+سند

خلافت ابوبکر (بقیه )

نماز ابوبکر و جانشینی وی(1)+سند

نماز ابوبکر و جانشینی وی(2)+ سند

نماز ابوبکر و جانشینی وی(3)+ سند

2- در مقدمه تاکید شده است: معاویه به آرای‌مردم تمکین نکرد و فرزندش یزید را برای خلافت برگزید. آیا در سرزمین اسلامی رای گیری شده بود و در آرای سیدالشهدا علیه السلام تقلب شده بوده است؟ و این واژه فتنه را هم به واژگان دورا امام حسین افزودند.

بسیاری از کسانی که در حال احرام هستند، سر خود را با پارچه پوشانده اند، که طبق نظر شیعه و سنی این کار محل اشکال است. 

مقدار پوشش در حال احرام حج

پوشاندن صورت با روبند یا غیر آن‌که متّصل به صورت باشد در حال احرام حرام است. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۹

3- تمامی صحنه های صحبت های حضرت در جمع مردم، در بازار گرفته شده است، در حالی که طبق مستندات مساجد، منا و عرفات محل هایی است که حضرت برای مردم سخن گفته اند نه میانه بازار!

اینقدری که منابع زیادی در این مورد پیدا کردم که مجال آوردن اسناد نیست فقط برای خوانندگان عزیز دانلود لینک کتاب ای را قرار میدهم که تا حدودی اکثریت سخنرانی های حضرت سیدالشهدا علیه السلام را ذکر کرده است .

نام کتاب: سخنان حسین بن على علیه السلام از مدینه تا کربلا . نویسنده : محمّد صادق نجمى

لینک دانلود کتاب : http://islamicdoc.org/Multimedia/fbook/1539/index.htm

4 - در صحنه ای، قرآنی در دستان حضرت نمایش داده می شود که روی آن نوشته شده القران کریم! ترکیب اضافی اولین درس عربی است! القرآن الکریم نه القران کریم!

این سوتی و اشتباه آقایان که تسلط به علوم عربی ندارند چرا از یک کارشناس به علوم دینی و مسلط به زبان عربی استفاده نکرده اند تا اینگونه افتضاحی به بار نیارند تا خنده مردگان را از گور نشنویم؟؟؟

5 - آش ایرادات جزئی وقتی شور می شود که حتی در جمع بندی نهایی «بپاخاستن» را «بپاخواستن» می نویسند در فیلم 40 میلیاردی آقای درویش!

تیم فنی جناب آقای درویش نه تنها تسلط به زبان عربی ندارید که در بالا موردی را ذکر کردیم بلکه تسلط به زبان شیرین و شیوای فارسی هم ندارید؟؟؟

6 - پرچم های سپاه کوفه تماماً دارای نقش و نگار یکسان با چاپ سیلک هستند، آقای درویش به مخاطب فهماند مخترع سیلک اعراب دوره معاویه بودند!

قابل توجه عزیزان خواننده محترم دلیل اینکه پرچم گنبد حضرت سید الشهدا علیه السلام چرا به رنگ سرخ است ما فقط یک اشاره کوچک میکنم:

"ثار" به معنای خونخواهی ، خون و قیام برای خونخواهی است.

ثارالله از القاب امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام است. در زیارت عاشورا خطاب به سیدالشهداء آمده است:‌ " اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ ؛سلام بر تو ای ثار خدا و پسر ثار خدا". به این جهت که امام زمان علیه السلام در پی خوانخواهی بر می آید به وی گفته اند "منتقم" که در دعای ندبه آمده است: "أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ ؛ آن که منتقم خون مقتول کربلا است، کجا است؟ ".

حال چرا خون امام حسین علیه السلام را به خدا نسبت داده اند؟ این به جهت شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا با خدا است، به گونه ای که شهادتش همانند ریخته شدن خونی از قبیلة خون خدا می ماند که جز با انتقام گیری و خونخواهی اولیای خدا، تقاص نخواهد شد. چنانچه به حضرت علی عین الله و ید الله نیز می گویند، چون بر اثر ارتباط شدید چشم علی جز در راه رضای او حرکت نمی کند. القاب دیگری همانند "قتیل الله؛ کشته شدة خدا" برای امام حسین علیه السلام مؤیّد این سخن است.

در معنای "ثار" یکی از نویسندگان معاصر چنین توضیح می دهد: " ... بزرگ ترین لقب آن حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نجات دهنده ‌آخرین انسان از این رابطة ثار ... "منتقم" است. انتقام چه چیز را می گیرد؟ همه می گویند انتقام قاتلین سید الشهدا، نه! انتقام ثاری که به گردن بنی هابیل است... اگر غیرت و آگاهی وجود داشته باشد، تمام فضای تاریخ ما پر از ضجّه و دعوت خون خواهی ثار ها است.

امّا این ثارها، ثارهای قبیله ای نیست، ثارالله است. این ها "ثارالله" هستند که باید از قاتلین بنی طاغوت گرفته شوند. حسین علیه السلام وارث یکی از ورثه است که خودش به صورت یک ثار در آمد و فرزندش و بابایش، این ها همه ثارهای خدا هستند و پدر ثارهای خدا و پسر ثارهای خدا است...

هدف انتقام کشیدن از بنی قابیل است که آن همه دستش به خون ثارهای عزیز ما آغشته است، "... یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ ". جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 125.

در زیارتی که امام صادق علیه السلام به «عَطِیّه» آموخت آمده است: «شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا با خدا به نحوی است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیله خدا می‌ماند که جز با انتقام‌گیری و خونخواهی اولیا خدا، تقاص نخواهد شد». ( مجلسی، بحار الانوار، ج۹۸، ص۱۴۸ و ۱۶۸). از همین روی است که امام حسین علیه السلام را ثارالله یعنی خون خدا می‌نامند و خونخواهانش را لثارات می‌نامند.

7 - بر خلاف نظر عموم مراجع مبنی بر عدم جواز نشان دادن تصویر ذوات‌مقدسه در فیلم ها، در رستاخیز چهره این ذوات نشان داده شد.

ویژگی های جسمی

از امتیازات ویژه حضرت عباس، بصیرت نافذ و ژرف اندیشی خاصی بود که تمام خطوط جامعه و رگه های کفر و نفاق را به خوبی می شناخت، و ولایت مداران را نیز دقیقا شناسایی کرده بود . 

امام صادق علیه السلام درباره عمویش عباس می فرماید:

«کان عمنا العباس نافذ البصیرةعموی ما عباس دارای بصیرت ژرف بود .»

نفس المهموم، ص 176; اعیان الشیعه، ج 7، ص 430 .

حضرت عباس علیه السلام دارای زیبایی ویژه ای بود و چهره دلربایش، هر بیننده ای را به تحسین وامی داشت. او چون ماه تمام، در میان هاشمیان می درخشید. جدّ او، عبد مناف را «ماه مکه» و عبداللّه، پدر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را «ماه حرم» می خواندند. حضرت عباس علیه السلام نیز «ماه بنی هاشم» لقب گرفت تا لقب گویایی برای چهره رعنا و دلکش او باشد. گذشته از آن، در بین بسیاری از گزارش های تاریخی در راستای ویژگی های جسمی حضرت عباس علیه السلام آمده است:

«کانَ العَبَّاسُ رَجُلاً وَسِیماً جَسِیماً جَمِیلاً وَ یَرْکَبُ الفَرَسَ المُطَّهَمَ وَ رِجْلاهُ تَخُطَّانِ فِی الأرِض؛ عباس علیه السلام مردی زیبا، تنومند و آراسته بود که هر گاه بر اسب تناوری سوار می شد پاهایش به زمین می رسید»

هم چنین ورزیدگی اندام و تناسب اعضای او، بیانگر توان جسمی بالای او بود که از پدر به ارث برده بود. دلیل دیگر قدرت جسمی او، افزون بر فرآیند ارثی، این بود که حضرت عباس علیه السلام از کودکی با ورزش و چالاکی انس داشت. مشهور است امام علی علیه السلام، از همان سنین کودکی، فنون رزمی مانند: کشتی، شمشیرزنی، تیراندازی و سوارکاری را به او می آموخته و گاه خود با او به ورزش می پرداخته است.

«سماه امیرالمومنین علیه السلام بالعباس لعلمه بشجاعته وسطوته و صولته وعبوسته فی قتال الاعداء وفی مقابلة الخصماء; علی علیه السلام او را به این خاطر عباس نامید که به شجاعت، قدرت، صلابت و شهامت او در جنگ با دشمنان و در رویارویی با جنگجویان آگاهی داشت 

جعفر نقدی، زینب کبری، ص 12 .

در تاریخ می خوانیم: وبین عینیه اثر السجود; [در پیشانی] و بین چشمان او اثر سجده [نمایان] بود .» ذریعه، ص 122 .

حضرت علی اکبر علیه السلام

شیخ صدوق به نقل از امام زین العابدین علیهم السلام می نویسد: هنگامى که على اکبر علیه السلام براى مبارزه به سوى دشمن رفت، چشمان حسین علیه السلام، گریان شد و گفت:

اللّهُمَّ کُن أنتَ الشَّهیدَ عَلَیهِم، فَقَد بَرَزَ إلَیهِمُ ابنُ رَسولِکَ، وأشبَهُ النّاسِ وَجهاً وسَمتاً بِهِ

«خدایا ! تو بر ایشان گواه باش ، که فرزند پیامبرت و شبیه ترینِ مردم به او در صورت و سیرت ، به سوى آنان مى رود» .

در این باره سید بن طاووس در «الملهوف» می نویسد: على اکبر علیه السلام که از زیباروى ترین و خوش خوترینِ مردم بود، بیرون آمد و از پدر، اجازه نبرد خواست . امام علیه السلام به او اجازه داد. سپس ، مأیوسانه به او نگریست و سرش را پایین انداخت و گریست .

سپس گفت: «خدایا ! گواه باش . جوانى به نبرد آنها مى رود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن ، شبیه ترینِ مردم به پیامبر توست و ما هر گاه مشتاق پیامبرت مى شدیم، به او مى نگریستیم». سپس، بانگ برآورد و فرمود: «اى پسر سعد! خداوند، رَحِمت را قطع کند، همان گونه که رَحِم مرا قطع کردى.» 

سید بن طاوس ، لهوف ، ص 130.

8 - حضرت قاسم‌ بن‌ الحسن علیه السلام به صورت جوانی 27-28 ساله نمایش داده شده است، در حالی که تمام مقاتل سن بسیار کمتری و در حد نوجوانی برای ایشان ثبت کرده اند.

حضرت قاسم علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام است و مادرش رَمله نام دارد. مرحوم شیخ مفید، سه نفر از فرزندان امام حسن علیه السلام را نام برده که در کربلا به شهادت رسیده‌اند که عبارتند از: قاسم، ابوبکر و عبدالله. و مرحوم محدث قمی فرزند دیگری بنام عبیدالله نیز یاد کرده است که او نیز در کربلا شهید شد.

حضرت قاسم علیه السلام نوجوانی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. او دو ساله بود که پدرش شهید شد و در مهد تربیت حسینی بزرگ شد و آن روح بلند و همت عالی در این جوان هاشمی اثری عمیق کرد و با اینکه در واقعه‌ی کربلا، نوجوانی کم سن و سال بود اما وقتی به میدان رفت بر خلاف انتظار لشکریان دشمن، چنان با شهامت و دلیرانه جنگید و بر قلب دشمن تاخت تا اینکه بر او حمله کرده و شهیدش نمودند. شهادت حضرت قاسم علیه السلام در سال ۶۱ هجری قمری رخ داد و آنطور که سن آن حضرت را ۱۳ سال نوشته اند، تاریخ ولادت ایشان را می‌توان اوائل سال ۴۸ هجری قمری تخمین زد.

طبری می‎گوید: قاسم ده سال داشت و در مقتل ابی‎ مخنف آمده: قاسم در کربلا چهارده ساله بود.

منتخب التواریخ، حاج محمدهاشم بن محمد علی خراسانی، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 266.

9 - حضرت‌عباس سلام الله علیه، تنها، فردی زیبا رو، گردن کلفت و متکی به زور بازو نمایش داده شده است! و دائما به اباعبدالله برادر می گفته و به حضرت زینب خواهر در روایات تنها کنار علقمه یا اخا ادرک اخاک رو داریم.

‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ما از جناب آقای درویش و تیم محقیقین ایشان عاجزانه خواستار این هستیم که فقط یک روایت ضعیف به عنوان سند چه در کتاب روایی و چه در کتب اربابان مقاتل برای ما بیاورند که در آن حضرت قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام خطاب به امام حسین علیه السلام از لفظ برادر استفاده کرده باشد ؟؟؟

10 - حر اولین شهید سپاه سیدالشهدا علیه السلام است، جنگ ها نفر به نفر بوده است نه گروهی، ابتدا اصحاب سپس بنی هاشم، به کارزار وارد شدند. این ها گزاره های تاریخی ای است که هیچ کدام در فیلم رعایت نشده است.

در فیلم، کربلا منطقه ای پر از کوه نمایش داده شده است، تا جایی که همه می دانند کربلا نخلستان بوده است نه کوهستان !

شهر کربلا بر کناره صحرا، در جنوب غربی رود خانه فرات و در میان منطقه ای آبرفتی، که به «سواد» مشهور است، قرار دارد. در شمال غربی آن شهر تاریخی انبار، در شرق آن شهر باستانی بابل، در غرب آن صحرای غربی و در جنوب غربی آن شهر حیره، پایتخت مناذره، واقع است

سلمان هادی آل طعمه، تاریخ مرقد الحسین والعباس، 17 .

11 - اثر فیلم در سالن های نمایش، غالباً تحت تاثیر آمادگی ذهنی شان از حادثه کربلا و روضه هاست، وگرنه فیلم هیچ خط اثرگذاری ندارد و اندوه یا آگاهی به مخاطب نمی دهد، حتی در حد تعزیه های محلی.

12 - در صفوف‌نماز خیمه سیدالشهدا علیه السلام فاصله ای پنج‌متری بین صفوف و امام و ماموم دیده می شود که احتمالاً کارگردان برای بزرگتر نشان دادن صفوف دست به این اقدام زده است.

به طبق نظر همه مراجع اعظام این حد فاصله نماز را باطل میکند این سوتی جناب آقای درویش حاکی از آن است که ایشان اصلا از یک متخصص در علوم دینی استفاده نکرده است؟؟؟

احتیاط آن است بیش از یک گام معمولى بین محل سجده مأموم و محل ایستادن امام (یا کسى که واسطه اتّصالى اوست) فاصله نباشد و در صف مامومین هم بیش از یک گام معمولى بین محل سجده مأمومین صف دوم و محل ایستادن مامومین صف اول فاصله نباشدو از این احتیاطى‌تر آنکه هیچ فاصله‌اى نباشد.

استفتائات جدید، آیت الله خامنه ای، بخش نماز جماعت، سوال ۳۴.

13 - حرمله بن کاهل اسدی در کربلای درویش وجود خارجی ندارد، 

«حرمله» همان سنگدل لعینی بود که با تیر سه شعبه گلوی حضرت علی اصغر علیه السلام را شکافت. «منهال بن عمرو» روایت کرده است که: من پس از آن که از مکه بازگشتم نزد امام سجاد علیه السلام رفتم، امام به من فرمود: آیا از «حرمله بن کاهل» خبر داری که در چه حالی است؟

عرض کردم: «هنگامی که از کوفه خارج شدم او زنده بود.» امام زین العابدین علیه السلام دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «خدایا! حرارت آتش را به او بچشان، خدایا حرارت آهن را به او بچشان»!

هنگامی که به کوفه بازگشتم، «مختاربن ابی عبیده ثقفی» قیام کرده بود و او از قبل با من دوست بود، پس از دید و بازدیدها سوار بر مرکب شده و به طرف منزل مختار حرکت نمودم و در بیرون خانه اش با او ملاقات کردم.

مختار گفت: «از هنگامی که حکومت کوفه در اختیار ما قرار گرفته به دیدن ما نیامدی و تبریک نگفتی و به ما کمک نکردی؟!» گفتم: «در این مدت در مکه بودم و هم اکنون نزد تو آمده ام که با هم صحبت کنیم.» پس از آن هر دو همراه هم به راه خود ادامه دادیم تا این که به کناسه کوفه رسیدیم. مختار در آنجا توقف کرد، مثل این که در انتظار کسی به سر می برد. پس از مدت کوتاهی جمعی با شتاب به نزد او آمدند و گفتند: «ای امیر! به تو بشارت می دهیم که حرمله بن کاهل دستگیر شد!»

هنگامی که حرمله را آوردند مختار گفت: «خداوند را حمد و سپاس می گویم که مرا بر تو مسلط کرد.» سپس جلاد را خواست و به او دستور داد که دست های حرمله را قطع کند. جلاد دست های او را از تنش جدا کرد، سپس دستور داد که پاهایش را هم قطع کنند و چنین کردند، پس از آن گفت: «آتش بیاورید!» مأموران دسته های نی را آوردند و آتش زدند و او را در آتش انداختند.

منهال گفته است: در این هنگام فرمایش امام سجاد علیه السلام به یادم آمد و بی اختیار گفتم: «سبحان الله»!

مختار گفت: «تسبیح خداوند در همه حال خوب است اما ظاهرا این تسبیح از روی تعجب بود.» گفتم: بله در هنگام بازگشت از مکه، خدمت امام سجاد علیه السلام رسیدم و آن حضرت از من درباره حرمله سؤال کرد و من نیز در جواب گفتم: او زنده است.

امام سجاد علیه السلام دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا به او حرارت آهن و حرارت آتش را بچشان! اکنون چون دعای امام سجاد علیه السلام را به دست شما مستجاب شده دیدم شگفت زده شدم و این ذکر بر زبانم جاری شد.

مختار گفت؛ «واقعا این سخن را از علی بن الحسین علیه السلام شنیدی؟» گفتم: «آری به خدا سوگند خودم شنیدم که حضرت این سخن را فرمود.»

ناگهان دیدم که مختار از مرکبش پایین آمد و دو رکعت نماز گزارد و سجده ای طولانی کرد سپس برخاست و سوار اسبش شد و من نیز سوار شدم و با هم به سوی منزل من آمدیم. وقتی مقابل خانه ام رسیدیم، به مختار گفتم: «اگر امیر موافق با شد به من افتخار دهد و خانه ام را مزین به حضور خود نماید و در خانه ما غذا تناول فرماید.»

مختار گفت: «ای منهال! تو خود مرا خبر دادی که علی بن الحسین علیه السلام دعاهایی کرد که به دست من مستجاب شده است و با این وجود مرا به غذا خوردن دعوت می کنی؟ امروز به شکرانه این که خداوند به من توفیق داد که دعای آن حضرت به دست من مستجاب شود، روزه گرفته ام.»

برگرفته از کتاب بحارالانوار و سرنوشت قاتلان شهدای کربلا

14 - در فیلم موهن رستاخیز حضرت علی اصغر علیه السلام توسط عده ای از تیراندازان کشته می شود و خون مبارکشان که توسط امام به آسمان پاشیده می شود، روی سم اسب می ریزد! طبق روایات مستند این خون هیچ گاه به زمین بازنگشت.

کیفیت شهادت طفل شیرخواره

«وَلَمّا رَأی الحُسین علیه السلام مَصارِعَ فَتَیانِهُ وَاَحَِبَّته عَزَمَ علی لِقاءِ الْقَوم بِمُهجَته و نادی هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حرم رسول الله صلی الله علیه وآله، هَل مِن مُوحِّد یَخافُ الله فینا، هَل مِن مُغیثٍ یُغیثُنا یَرجُو الله بِاِ غاثَتِنا هَل مِن مُعین یَرجوا ما عِندِ الله فی اعانَتِنا ، فَارْتَفعت اَصوات النِّساء بِالعَویل فَتَقَدَّم اِلی بابِ الْخَیمه و قال لِزینَبَ ناوِلینی وَلَدیَ الصَّغیرَ حَتّی اُوَدِّعه فَأخَذَه واَو ما اِلَیه لِیُقَبِّله فَرَماهُ حَرمَلهُ بنُ الکاهِلِ الاَسَدی لَعنَه الله تعالی بِسَهم فَوقع فی نَحرِه فَذَبَحَهُ، فَقال لِزِیْنَب خُذیهِ ثُمَّ تَلَقّی الدَّمَ بِکَفَّیه فَلما اِمْتَلأتا رَمی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُم قالَ هَوَّن علی ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَین الله.

با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت در حالیکه بانگ می زد: آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟ آیا موحدی هست که به خاطر ما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا به فریاد ما برسد؟ آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟ در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام علیه السلام به کنار خیمه رفته و خطاب به زینب علیها السلام فرمود کودکم را بیاور تا با او خداحافظی کنم. حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنة الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست و آن را برید پس حضرت به زینب علیها السلام فرمود: او را بگیر. سپس خون را در هر دو دست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید و فرمود: آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است. حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتاد و سپس امام علیه السلام علی اصغر را برده و در کنار شهدای بنی هاشم قرار داد.

محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دارالمعارف، چاپ دوم، بی تا، ج5، ص448؛ الارشاد، همان، ج2، ص135؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام المهدی، نجف، مکتبة الحیدریة، چاپ سوم، 1390ق، ص247ـ248. مقاتل الطالبین، همان، ص59ـ60؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص109.

در حدیثی از امام باقر نقل شده«لو وقعت منه إلى الارض قطرة لنزل العذاب». اگر قطره ای از خون علی اصغر بر زمین می ریخت عذاب الهی نازل می شد.

سید عبد المجید حسینی حائری شیرازی، ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین علیه السلام ، ناشر زمزم هدایت، ص305.

15 - حضرت ابالفضل علیه السلام چندمتر به آب از اسب پیاده شدند و تا کمر داخل رود رفتند و بعد چند دقیقه اى نشستند! گویا درویش به مقتل جدیدی دست پیدا کرده که هیچ یک از زعمای شیعه تا کنون آن را ندیده اند.

16 - موسیقی فیلم بشدت شبیه آثاری مانند مصائب مسیح، کشتی نوح و ... است، اصلاً معلوم نیست آهنگ‌ساز فیلم «شکسپیر عاشق» بودن چه وجاهتی برای ساختن موسیقی یک فیلم عاشورایی محسوب می‌شود؟

17 - در فیلم یزید همجنس‌باز نشان داده شده، سگ باز و میمون باز را شنیده بودیم اما این یکی را نه!

برای مطالعه بیشتر لطفا به مقاله زیر رجوع کنید:

ویژه نامه محرم +اسکن کتب اهل سنت

 18 - در فیلم پیکر حضرت علی اکبر علیه السلام بعد از شهادت به نمایش درمی آید که تنها یک جراحت بر صورت ایشان دیده می شود، لازم است ارباً‌اربا را برای آقای درویش معنی کنیم!

شهادت علی اکبر علیه السلام

هنگامی که علی اکبر با آن حملات شجاعانه بر دشمن می‌تاخت، ناگاه چشم «مُرّةُ بن مُنقذ عبدی» به جناب علی افتاد؛ او گفت: «گناهان عرب به گردن من باشد اگر پدرش را به عزای او ننشانم.»( الارشاد، ج 2، ص 106؛ تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 449.) ناگهان «مُرة بنُ مُنقذ بن نعمان عبدی» شمشیری بر فرق علی زد. علی از آن ضربه بی تاب شد. دیگران نیز بر او حمله‌ور شدند و با شمشیر او را قطعه قطعه کردند.( مقاتل الطالبیین، ص 115؛ الارشاد، ج 2، ص 106.)

«علی» دست به یال اسب خویش انداخت تا از آن معرکه او را بیرون کشد.( ابصار العین، ص 52 .) آن قوم از هر طرف آن سلاله زهرا (علیهاالسلام) را زخمی می‌زدند. هنوز رمقی در تن داشت که فریاد برداشت: «یا أبتاه! علیک منّی السّلام هذا جدی رسول الله یقرئک السلام و یقول: عجّل القدوم إلینا و شهق شهقةً فارق الدنیا(مقاتل الطالبین؛ ص 115؛ اللهوف، ص 49؛ بحارالانوارف ج 45، ص 44.)؛ ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد، او همی گوید: به سوی ما شتاب کن، و سپس نفسی کشید و به دیدار باقی شتافت.»

پس از شهادت علی اکبر علیه السلام

پس از سلام علی بود که امام به بالین فرزند خود آمد. گفته‌اند: «وَ اَنکبَ علیهِ و اَصفا خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ؛ و خود را روی علی انداخت و گونه بر گونه فرزند نهاد.»( اللهوف، ص 4.) بدن قطعه قطعه شده‌ی علی، چنان امام را متأثر ساخت که آن قوم را نفرین کرد: «قتل الله قوماً قتلوک(الارشاد، ج2، ص 106.)؛ خداوند بکشد قومی که تو را کشت.» سپس فرمود: «یا بنیّ ما اجراهم علی الرّحمن و علی انتهاک حرمة الرّسول؛ ای پسرم! اینها نسبت به خدا چه گستاخ و بی شرم‌اند و هتک حریم رسول خدا می‌کنند.»

در آن حال اشک از چشمان مبارک امام سرازیر شد و فرمود: «علی الدّنیا بعدک العفا؛ پس از تو ای پسرم! افّ بر این دنیا باد.»( مقاتل الطلبین؛ اللهوف، ص 49؛ الارشاد، ج 2، ص 106.) و نیز فرمود: «یعزّ علی جدّک و ابیک ان تدعوهم فلا یجیبوک، تستغیث بهم فلا یغیثوک؛ بر جد و پدرت گران است که تو آنها را بخوانی، ولی آنها تو را پاسخ نگویند، و به آنها پناه بری ولی پناهی ندهند.»( مقتل الحسین مقرم، ص 324.)

پاشیدن خون حضرت علی علیه السلام به آسمان

سپس امام مشتی از خون پاک علی را بر گرفت و به طرف آسمان پاشید. قطره‌ای از آن روی زمین نریخت؛( مقتل الحسین مقرم، ص 324.) در زیارت صحیح السندی که امام صادق (علیه السلام) به ابوحمزه ثمالی آموخته‌اند، اینگونه آمده است:

بِابی انتَ و امّی من مذبوح و مقتولٍ من غیر جرم، و بابی انت و امّی دمک المرتقی به الی حبیب الله، بالبی انت و امّی من مقدّمٍ بین یدی ابیک یحتسبک و یبکی علیک، محرقاً علیک قلبه، یرفع دمک بکفّه الی عنان السّماء لا ترجع منه قطرةٌ، و لا تسکن علیک من ابیک زفرةٌ(کامل الزیارات، ص 416.)

پدر و مادرم فدای آن سر ببریده که بدون هیچ جرم و گناه کشته شد. پدر و مادرم فدای خون بالا رونده تو، به سوی حبیب خدا، پدر و مادرم به فدای تو، ای کسی که از پدرت پیشی گرفتی در حالی که او تو را به شمار آورد و بر تو بگریست. دل او به سبب مصیبت تو آتش گرفت و خونت را به آسمان می‌پاشید، به گونه‌ای که قطره‌ای از آن بازنگشت، و آه پدرت بر مصیبت تو هرگز آرام نگرفت.

انتقال شهید به خیمه شهدا

برای انتقال بدن مطهر علی، امام جوانان اهل بیت را اینگونه امر فرمود: «اِحمِلوا اخاکم؛ برادرتان را حمل کنید» آنها همه رفتند تا بدن مبارک علی را آورده، در برابر خیمه‌هایی که محل رزم آنها بود بگذارند.( الارشاد، ج 2، ص 107؛ تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 447.)

پس از آن بانوان خانه وحی از خیمه‌ها بیرون دویدند و نظاره کردن که چگونه علی بر روی دست جوانان، در حالی که به خون آغشته بود، و بر اثر شمشیر و نیزه قطعه قطعه شده بود، به سوی خیمه‌گاه حمل می‌شود. همه با دل‌های سوخته و گیسوان افشان و ناله‌هایی که تا ملکوت می‌رفت به استقبال او آمده بودند.

پیشاپیش همه عقیله بنی هاشم زینب کبری (علیهاالسلام) قرار داشت. او فریادزنان و ناله‌کنان جلو آمده(مقتل الحسین مقرم، ص 324.) فریاد می‌زد: «یا اخاه! یا اخاه؛ وای برادرم! وای برادرم!» او آمد و خود را بر نعش علی انداخت. امام به سوی خواهر آمد، دست او را گرفت و به خیمه‌گاه روانه کرد و بعد از آن از خیمه‌گاه بیرون شده به جوانان اهل بیت فرمود: «احملوا اخاکم؛ برادرتان را حمل کنید» جوانان علی را از قتلگاهش برداشتند و در برابر خیمه‌گاه بر زمین نهادند.( تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 447 - 446.)

در زیارت ناحیه مقدسه قاتل حضرت علی اکبر، «مرّة بن منقذ بن نعمان عبدی لیثی» مورد لعن امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته است. عبارت زیارت ناحیه این است: «... حَکمَ اللهُ علی قاتِلکَ مُرّةِ بن مُنقِذِ بنِ نُعمان العبدی، لَعنهُ الله و أخزاهُ و مَن شَرَکَ فی قَتلِکَ و کانَ عَلیکَ ظَهیراً(اقبال الاعمال، ج 3، ص 74.)؛خدا خود حکم کند بر قاتل تو، مرة بن منقذ بن نعمان عبدی لیثی، او را خداوند لعنت کند و ذلیلش سازد و هر که در کشتن شما شریک شد و یاور آنها بود، خداوند جهنم را به آنها بچشاند که چه بد جایگاهی است.»

وای بر قومی که مورد لعن امام قرار گرفته‌اند! زبان امام «لسان الله»، دست او «یدالله»، چشم او «عین الله»، گوش او «اذن الله»، و چهره‌اش «وجه الله» است؛ در یک کلام، او آینه تمام‌نمای الهی و خواسته او همان خواسته خداوند، و نفرت او نفرت خداوند است؛ چرا که اراده و مشیت او عین اراده پروردگار است. اگر امام دوری قومی را از رحمت خداوند طلب کرد، به حقیقت آنها از رحمت او برای همیشه دور خواهند بود.

19 - دلیل دگرگونی حر در فیلم معلوم نیست، حتی ادب‌حر به حضرت سیدالشهدا و حضرت زهرا نمایش داده نشده است و این گونه القا می شود که حر بعد از ناکامی در کسب منصب امیری سپاه، به امام پناه می برد.

حر بن یزید ریاحی:

شهید والاقدر عاشورا.حر از خاندانهای معروف عراق و از رؤسای کوفیان بود.به‏درخواست ابن زیاد، برای مبارزه با حسین‏ علیه السلام فراخوانده شد و به سرکردگی هزار سواربرگزیده گشت.گفته ‏اند وقتی از دار الاماره کوفه، با ماموریت بستن راه بر امام حسین‏ علیه السلام

بیرون آمد، ندایی شنید که: ای حر!مژده باد تو را بهشت... قاموس الرجال، ج 3، ص 103، امالی صدوق، ص 131. در منزل‏ «قصر بنی مقاتل‏» یا «شراف‏»، راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد. کاروان ‏حسینی را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام در آنجا فرود آمد.حر وقتی فهمید کارجنگ با حسین بن علی‏ علیه السلام جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین‏ علیه السلام و جبهه حق پیوست.توبه کنان کنار خیمه‏ های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید.این انتخاب شگفت و برگزیدن راه بهشت بر دوزخ، از حر، چهره‏ای دوست داشتنی و قهرمان ساخت.حر با اذن ‏امام به میدان رفت و در خطابه‏ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین‏ علیه السلام توبیخ‏کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده‏ از جنگ با سید الشهدا منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد.نزد امام‏ بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجز خوانی، به مبارزه پرداخت و پس ‏از نبردی دلیرانه به شهادت رسید.رجز او چنین بود:

انی انا الحر و ماوی الضیف ... اضرب فی اعناقکم بالسیف 

عن خیر من حل بارض الخیف .... اضربکم و لا اری من حیف
 

[بحار الانوار، ج 45، ص 14.] .

که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از سید الشهدا و حق دانستن این راه‏ بود. حسین بن علی‏ علیه السلام بر بالین حر حضور یافت و خطاب به آن شهید، فرمود: تو همانگونه که مادرت نامت را «حر» گذاشته است، حر و آزاده‏ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! «انت الحر کما سمتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة‏» ودست بر چهره‏اش کشید.[ بحار الانوار، ج 45، ص 14.] امام حسین‏ علیه السلام با دستمالی سر حر را بست.پس از عاشورا بنی‏تمیم او را در فاصله یک میلی از امام حسین‏ علیه السلام دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، بیرون کربلا در جایی که در قدیم به آن‏ «نواویس‏» می‏گفته‏اند.[ الحسین فی طریقه الی الشهادة، ص 97.] نقل است‏شاه اسماعیل‏صفوی قبر حر را گشود و پیکرش را سالم یافت، چون خواست پارچه‏ای را که بر سرش‏بسته بود باز کند، خون جاری شد و دوباره آن را بستند، آنگاه بر قبرش قبه‏ ای ساختند.[ سفینة البحار، ج 1، ص 242 به نقل از انوار نعمانیه، سید نعمت الله جزایری.] .

سرگذشت های مربوط به حر و نقش او در حادثه کربلا، از نخستین برخوردش با کاروان‏ سید الشهدا، سپس توبه‏اش و پیوستن به جبهه حق و شهادت در رکاب سالار شهیدان، درهمه مقتلها و کتابهای تاریخ عاشورا نگاشته شده است و توبه او شاخص‏ترین بخش ‏نورانی زندگی اوست.

20 - نقش شریح قاضی به عنوان فتوادهنده قتل سیدالشهدا و یک فرد فقیه با نفوذ اصلاً شبیه به آنچه که در تاریخ آمده، نیست.
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۲
علی نوربخش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی